گردش عید 92 ...
اینم گردش های نوروزی....
امسال خیلی دلم میخواست بریم یه جایی گردش(اصفحانی...شیرازی...)
اما دست بر قضا هر کار میکردیم نمی شد...
البته یه بار قرار شد بریم بندر اما..............البته اینم بگم هر چند نشد بریم
مسافرت ولی عیدی واقعاخوش گذشت مامانجونا برامون سنگ تموم گذاشتن
تا اینکه بابایی گفت بریم پای چشمه دهبکری......(همون سی وسه پل
خودمون) که وااااااااااااااقعا خ.ش گذشت...
اینمممممممممم چشمه
بمیرم... بابایی بهت گفت بشین اینجا ازت عکس بگیرم (جلوی خار) تو رفتی نشستی روی خار...جیگرم کباب شد ولی کلی هم بهت خندیدیم
خانوک روی کوه.....
روزای اخری که که کرمان بودیم از جیرفت رفتیم خانوک به ننجان سر بزنیم و
بعدش بریم طرف قم خونمون...
ننجان تو رو خیلی دوست داره و تا من بهت میگفتم بالای چشمت ابرو ناراحت
میشدو کلی نصیحتم می کرد
وقتی خواستیم بریم کوه هر چی بهش گفتیم بیا گفت می ترسم خونه رو خالی
بزارم یه بار بچه هام بیان گشنه بمونن و نیومد...قربون احساساتش برم
کوه کوه کوه......
اتیش بازی...
استخر بابا بزرگی که روی کوه ساختن(بابا بزرگ مامان)
هر کار کردم یه دستمال اتیش بزنم تو خوشت بیاد نشد که نشد ...
باد میومد
کناریشم عکس هنری مامانه......................................................